معنی فارسی classicality
B1کیفیت یا حالتی که به آثار کلاسیک مربوط میشود.
The quality of being classical, often related to traditional standards.
- NOUN
example
معنی(example):
کلاسیکالیته نقاشی جوهره آن دوران را به خوبی ثبت کرده است.
مثال:
The classicality of the painting captured the essence of the era.
معنی(example):
او از کلاسیکالیتهای که مجسمه را تعریف میکرد، تحسین کرد.
مثال:
She admired the classicality that defined the sculpture.
معنی فارسی کلمه classicality
:
کیفیت یا حالتی که به آثار کلاسیک مربوط میشود.