معنی فارسی classicolatry
C2کلاسیکپرستی، علاقه و احترام بیش از حد به آثار و فرهنگهای کلاسیک.
The worship or excessive admiration of classical works or principles.
- NOUN
example
معنی(example):
کلاسیکپرستی اغلب در بین طرفداران ادبیات باستان مشاهده میشود.
مثال:
Classicolatry is often seen among fans of ancient literature.
معنی(example):
کلاسیکپرستی دوران رنسانس منجر به احیای اشکال هنری کلاسیک شد.
مثال:
The classicolatry of the Renaissance led to a revival of classical art forms.
معنی فارسی کلمه classicolatry
:
کلاسیکپرستی، علاقه و احترام بیش از حد به آثار و فرهنگهای کلاسیک.