معنی فارسی claudent

B1

کلودنت، موجودی با رفتار عاقلانه و زیرکی بیشتر.

An entity recognized for its wise and intelligent behavior.

example
معنی(example):

کلودنت به خاطر رفتار عاقلانه‌اش شناخته شد.

مثال:

The claudent was recognized for its wise behavior.

معنی(example):

مردم به خاطر هوش کلودنت او را ستودند.

مثال:

People praised the claudent for its intelligence.

معنی فارسی کلمه claudent

: معنی claudent به فارسی

کلودنت، موجودی با رفتار عاقلانه و زیرکی بیشتر.