معنی فارسی clava

B1

clava به معنای چوبی محکم یا چماق که در برخی فرهنگ‌ها به عنوان وسیله‌ای برای مراسم یا جنگ استفاده می‌شود.

A stick or club traditionally used in ceremonial contexts.

example
معنی(example):

یک clava معمولاً در مراسم‌های سنتی استفاده می‌شود.

مثال:

A clava is typically used in traditional ceremonies.

معنی(example):

جنگجو یک clava به عنوان بخشی از تجهیزاتش حمل می‌کرد.

مثال:

The warrior carried a clava as part of his gear.

معنی فارسی کلمه clava

: معنی clava به فارسی

clava به معنای چوبی محکم یا چماق که در برخی فرهنگ‌ها به عنوان وسیله‌ای برای مراسم یا جنگ استفاده می‌شود.