معنی فارسی clavicembalist
B2کلویچمبالیست، نوازندهای که ساز کلاوسین را مینوازد.
A musician who plays the harpsichord.
- NOUN
example
معنی(example):
کلویچمبالیست در کنسرت به طرز زیبایی نواخت.
مثال:
The clavicembalist played beautifully at the concert.
معنی(example):
بسیاری از کلویچمبالیستهای معروف در اروپا اجرا کردهاند.
مثال:
Many famous clavicembalists have performed in Europe.
معنی فارسی کلمه clavicembalist
:
کلویچمبالیست، نوازندهای که ساز کلاوسین را مینوازد.