معنی فارسی clavicular
B2وابسته به جنبههای ترقوه و استخوانهای آن.
Relating to the clavicle or collarbone.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقهٔ ترقوه در آناتومی مهم است.
مثال:
The clavicular region is important in anatomy.
معنی(example):
شکستگی ترقوه میتواند دردناک باشد.
مثال:
A clavicular fracture can be quite painful.
معنی فارسی کلمه clavicular
:
وابسته به جنبههای ترقوه و استخوانهای آن.