معنی فارسی claw off

B1

کندن یا جدا کردن چیزی با استفاده از ناخن یا چنگال.

To remove something by scraping it off with claws.

verb
معنی(verb):

To beat to windward to avoid being driven on to a lee shore.

معنی(verb):

To hit or beat up (someone).

example
معنی(example):

او سعی کرد رنگ قدیمی را از دیوار با ناخن بکند.

مثال:

He tried to claw off the old paint from the wall.

معنی(example):

گربه می‌تواند به راحتی یک تکه کاغذ را با ناخن بکند.

مثال:

The cat can easily claw off a piece of paper.

معنی فارسی کلمه claw off

: معنی claw off به فارسی

کندن یا جدا کردن چیزی با استفاده از ناخن یا چنگال.