معنی فارسی clean-shaven

B1

به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد صورت خود را به طور کامل اصلاح کرده و هیچ گونه موی صورت ندارد.

A term describing a man who has shaved off all facial hair, leaving a smooth appearance.

adjective
معنی(adjective):

Having had hair (especially facial hair) shaved off, so that it is no longer visible.

مثال:

a clean-shaven man, a clean-shaven face, a clean-shaven leg

example
معنی(example):

او همیشه برای جلسات تجاری‌اش به طور تمیز اصلاح شده به نظر می‌رسد.

مثال:

He always looks clean-shaven for his business meetings.

معنی(example):

بسیاری از افراد برای مناسبت‌های خاص یک ظاهر کاملاً اصلاح شده را ترجیح می‌دهند.

مثال:

Many people prefer a clean-shaven look for special occasions.

معنی فارسی کلمه clean-shaven

: معنی clean-shaven به فارسی

به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد صورت خود را به طور کامل اصلاح کرده و هیچ گونه موی صورت ندارد.