معنی فارسی clearable

B1

قابل پاک‌سازی، می‌توان آن را در شرایط مناسب حذف کرد.

Capable of being cleared away; can be removed under proper conditions.

example
معنی(example):

مه تحت شرایط مناسب قابل پاک‌سازی است.

مثال:

The fog is clearable with the right conditions.

معنی(example):

اطمینان حاصل کنید که میز برای جلسه قابل پاک‌سازی است.

مثال:

Make sure the table is clearable for the meeting.

معنی فارسی کلمه clearable

: معنی clearable به فارسی

قابل پاک‌سازی، می‌توان آن را در شرایط مناسب حذف کرد.