معنی فارسی clechy

B1

کلمه‌ای برای توصیف عباراتی که به طور مکرر استفاده می‌شوند و دیگر تازگی ندارند.

Describing phrases or ideas that are stereotypical or overused.

example
معنی(example):

شعر پر از عبارات رایج بود.

مثال:

The poetry was clechy, full of common phrases.

معنی(example):

سخنرانی او لحن کلیشه‌ای داشت و خلاقیت نداشت.

مثال:

His speech had a clechy tone, lacking originality.

معنی فارسی کلمه clechy

: معنی clechy به فارسی

کلمه‌ای برای توصیف عباراتی که به طور مکرر استفاده می‌شوند و دیگر تازگی ندارند.