معنی فارسی clientelism

B2

سیستمی سیاسی که در آن خدمات عمومی به رای‌دهندگان به ازای پشتیبانی سیاسی غیررسمی ارائه می‌شود.

A political system where goods and services are exchanged for political support, often leading to corruption.

noun
معنی(noun):

A political system based on personal relations rather than personal merits.

example
معنی(example):

مشتری‌سالاری می‌تواند روابط نابرابر قدرت را در سیاست ایجاد کند.

مثال:

Clientelism can create unequal power dynamics in politics.

معنی(example):

بسیاری از کشورها با مسائلی مربوط به مشتری‌سالاری دست و پنجه نرم می‌کنند.

مثال:

Many countries struggle with issues related to clientelism.

معنی فارسی کلمه clientelism

: معنی clientelism به فارسی

سیستمی سیاسی که در آن خدمات عمومی به رای‌دهندگان به ازای پشتیبانی سیاسی غیررسمی ارائه می‌شود.