معنی فارسی cliff/cliff
B1صخره، سطحی بلند و ناهموار که معمولاً از سنگ تشکیل شده و به طور ناگهانی از سطح زمین پایین میآید.
A steep face of rock and earth.
- NOUN
example
معنی(example):
مرد در لبه صخره ایستاد و به پایین نگاه کرد.
مثال:
The man stood at the edge of the cliff, looking down.
معنی(example):
او از افتادن از صخره به دریا می ترسید.
مثال:
She was afraid of falling off the cliff into the sea.
معنی فارسی کلمه cliff/cliff
:صخره، سطحی بلند و ناهموار که معمولاً از سنگ تشکیل شده و به طور ناگهانی از سطح زمین پایین میآید.