معنی فارسی cliftying
B1شکافتن، به معنای عبور از طریق موانع یا موانع، به ویژه در طبیعت.
To cut or make a way through something dense or obstructive.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال شکافتن از طریق جنگل انبوه بود تا راهش را پیدا کند.
مثال:
She was cliftying through the dense forest to find her way.
معنی(example):
او از شکافتن در تپهها در آخر هفتهها لذت میبرد.
مثال:
He enjoys cliftying around the hills on weekends.
معنی فارسی کلمه cliftying
:
شکافتن، به معنای عبور از طریق موانع یا موانع، به ویژه در طبیعت.