معنی فارسی climacter
B1کلایمکتر به دورههای بحرانی یا تغییرات مهم انسانی اشاره دارد.
A critical turning point or decisive moment in a person's life.
- NOUN
example
معنی(example):
کلایمکتر به لحظهای بحرانی در زندگی اشاره دارد.
مثال:
The climacter refers to a critical moment in life.
معنی(example):
او در زمان تغییر شغل خود یک کلایمکتر را تجربه کرد.
مثال:
He experienced a climacter when he changed careers.
معنی فارسی کلمه climacter
:
کلایمکتر به دورههای بحرانی یا تغییرات مهم انسانی اشاره دارد.