معنی فارسی cliticize
B1عملی که در آن یک کلمه به کلمه دیگری چسبیده میشود.
To attach a clitic to another word in a linguistic context.
- verb
verb
معنی(verb):
(grammar) To make or become clitic.
example
معنی(example):
در برخی زبانها، کلمات تمایل دارند که به هم کلیت بزنند.
مثال:
In some languages, words tend to cliticize together.
معنی(example):
زبانشناسان بررسی میکنند که چگونه زبانها در مکالمه کلیت میزنند.
مثال:
Linguists study how languages cliticize in conversation.
معنی فارسی کلمه cliticize
:
عملی که در آن یک کلمه به کلمه دیگری چسبیده میشود.