معنی فارسی clitter
B1کلمهای غیررسمی که ممکن است به صورت اشتباه به عنوان یک اصطلاح مرتبط با آناتومی زنان استفاده شود.
An informal term that might lead to confusion, often derived from the word clitoris.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
Loose stones on hillsides deposited by weathering.
verb
معنی(verb):
To clatter lightly; to make a soft rattling noise.
example
معنی(example):
کلمه 'کلیتِر' یک اصطلاح محاورهای است که ممکن است برخی افراد را سردرگم کند.
مثال:
The word 'clitter' is a colloquial term that may confuse some people.
معنی(example):
برخی ممکن است کلمه 'کلیتور' را به عنوان 'کلیتِر' تلفظ کنند.
مثال:
Some may mispronounce 'clitor' as 'clitter'.
معنی فارسی کلمه clitter
:
کلمهای غیررسمی که ممکن است به صورت اشتباه به عنوان یک اصطلاح مرتبط با آناتومی زنان استفاده شود.