معنی فارسی clomped

B1

صفتی که به صدای بلندی که هنگام راه رفتن با قدم‌های سنگین یا کفش‌های بزرگ ایجاد می‌شود اشاره دارد.

To walk heavily and noisily.

verb
معنی(verb):

To walk heavily or clumsily, as with clogs.

معنی(verb):

To make some object hit something, thereby producing a clomping sound.

example
معنی(example):

اسب بر روی جاده قدم‌زنی کرد و صدای بلندی ایجاد کرد.

مثال:

The horse clomped down the road, making a loud noise.

معنی(example):

او در خانه با چکمه‌های سنگینش قدم زد.

مثال:

He clomped around the house in his heavy boots.

معنی فارسی کلمه clomped

: معنی clomped به فارسی

صفتی که به صدای بلندی که هنگام راه رفتن با قدم‌های سنگین یا کفش‌های بزرگ ایجاد می‌شود اشاره دارد.