معنی فارسی closefistedness

B1

حالتی که در آن فرد تمایل به صرفه‌جویی بیش از حد و عدم generosity دارد.

The quality of being stingy or miserly.

example
معنی(example):

بخیل بودن او بسیاری از دوستانش را از او دور کرد.

مثال:

His closefistedness alienated many friends.

معنی(example):

بخیل بودن معمولاً در دایره‌های اجتماعی ناپسند شمرده می‌شود.

مثال:

Closefistedness is often frowned upon in social circles.

معنی فارسی کلمه closefistedness

: معنی closefistedness به فارسی

حالتی که در آن فرد تمایل به صرفه‌جویی بیش از حد و عدم generosity دارد.