معنی فارسی clouee

B1

بافت یا اجسامی که سبک و ابری مانند هستند.

A texture or item that is light and airy like a cloud.

example
معنی(example):

او یک شال کلویی پوشید که در باد پف می کرد.

مثال:

She wore a clouee scarf that billowed in the wind.

معنی(example):

این پارچه بافتی کلویی داشت، نرم و هوادهی.

مثال:

The fabric had a clouee texture, soft and airy.

معنی فارسی کلمه clouee

: معنی clouee به فارسی

بافت یا اجسامی که سبک و ابری مانند هستند.