معنی فارسی clovered
B1پوشاندن چیزی با کلاور، مانند زمین یا منطقه.
Covered with clover.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دشت با فرشی سبز و پرپشت پوشانده شده بود.
مثال:
The field was clovered with a lush green carpet.
معنی(example):
آنها منطقه را برای جشن با گلها پوشاندند.
مثال:
They clovered the area with flowers for the festival.
معنی فارسی کلمه clovered
:
پوشاندن چیزی با کلاور، مانند زمین یا منطقه.