معنی فارسی clubdom
B1باشگاهداری به مفهوم کلی تمامی باشگاهها و فرهنگ مرتبط با آنها اشاره دارد.
The realm or culture of clubs and club members.
- NOUN
example
معنی(example):
باشگاهداری در شهر ما اعضای مشتاق زیادی دارد.
مثال:
The clubdom of our city has many enthusiastic members.
معنی(example):
او به نقش خود در باشگاهداری محلی افتخار میکرد.
مثال:
He took pride in his role within the local clubdom.
معنی فارسی کلمه clubdom
:
باشگاهداری به مفهوم کلی تمامی باشگاهها و فرهنگ مرتبط با آنها اشاره دارد.