معنی فارسی clubman
B1مردی که بخشی از یک باشگاه یا گروه اجتماعی است و در فعالیتهای آن شرکت میکند.
A man who is a member of a club and takes part in its activities.
- noun
noun
معنی(noun):
A man who attends a social club.
معنی(noun):
A warrior who uses a club as a weapon.
example
معنی(example):
کلابمن از شرکت در فعالیتهای گروهی لذت میبرد.
مثال:
The clubman enjoys participating in group activities.
معنی(example):
به عنوان یک کلابمن، او به موفقیت تیم متعهد است.
مثال:
As a clubman, he is committed to the team's success.
معنی فارسی کلمه clubman
:
مردی که بخشی از یک باشگاه یا گروه اجتماعی است و در فعالیتهای آن شرکت میکند.