معنی فارسی clubridden
B2باشگاهزده به حالتی اشاره دارد که فرد به شدت درگیر رویدادهای اجتماعی و فعالیتهای مربوط به باشگاههاست.
State of being heavily involved in social events and club activities.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زندگی او مملو از رویدادهای اجتماعی بود.
مثال:
His life was clubridden, filled with various social events.
معنی(example):
او پس از شرکت در چندین جلسه در یک هفته، احساس اشباع از باشگاهها کرد.
مثال:
She felt clubridden after attending several meetings in one week.
معنی فارسی کلمه clubridden
:
باشگاهزده به حالتی اشاره دارد که فرد به شدت درگیر رویدادهای اجتماعی و فعالیتهای مربوط به باشگاههاست.