معنی فارسی cluniac
B2کلونیی، اشاره به مذهبیون و صومعههای مسیحی که به صومعه کلونی تعلق دارند.
Relating to the monastic order founded at Cluny in the 10th century.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
راهبان کلونیی برای سبک زندگی سخت خود معروف بودند.
مثال:
The Cluniac monks were known for their strict lifestyle.
معنی(example):
یک صومعه کلونیی را میتوان در این منطقه تاریخی مشاهده کرد.
مثال:
A Cluniac abbey can be seen in the historic region.
معنی فارسی کلمه cluniac
:
کلونیی، اشاره به مذهبیون و صومعههای مسیحی که به صومعه کلونی تعلق دارند.