معنی فارسی coactively
B1به شکل فعال و مشترک در یک فعالیت یا گفتگو شرکت کردن.
In a manner that involves mutual cooperation and interaction.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به طور مشترک در طول جلسه درباره ایدههای خود بحث کردند.
مثال:
They coactively discussed their ideas during the meeting.
معنی(example):
دانشآموزان به طور مشترک در فرآیند یادگیری شرکت کردند.
مثال:
The students coactively engaged in the learning process.
معنی فارسی کلمه coactively
:
به شکل فعال و مشترک در یک فعالیت یا گفتگو شرکت کردن.