معنی فارسی coaged

B1

به حالتی رسیدن که به وجود آمدن یک ماده یا ترکیب جدید منجر شود.

To become or come together in a coherent or cohesive form.

example
معنی(example):

شیر به حالتی رسیده است و به پنیر تبدیل شده است.

مثال:

The milk has coaged and turned into cheese.

معنی(example):

آزمایش علمی نشان داد که ماده چگونه به حالت خود رسیده است.

مثال:

The science experiment showed how the substance coaged.

معنی فارسی کلمه coaged

: معنی coaged به فارسی

به حالتی رسیدن که به وجود آمدن یک ماده یا ترکیب جدید منجر شود.