معنی فارسی coagencies
B2نهادهایی که به طور همزمان و هماهنگ برای دستیابی به هدف مشترکی فعالیت میکنند.
Multiple agencies collaborating in pursuit of shared objectives.
- NOUN
example
معنی(example):
چندین نهاد همکار باری از پروژه در کنار هم کار میکنند.
مثال:
There are several coagencies working together on the project.
معنی(example):
نهادهای همکار میتوانند نتایج بزرگتری نسبت به یک سازمان منفرد به دست آورند.
مثال:
Coagencies can achieve more significant outcomes than a single organization.
معنی فارسی کلمه coagencies
:
نهادهایی که به طور همزمان و هماهنگ برای دستیابی به هدف مشترکی فعالیت میکنند.