معنی فارسی coalitional

B2

به گروهی از احزاب یا افراد اشاره دارد که برای رسیدن به هدفی مشترک متحد می‌شوند.

Relating to a coalition, often used in a political context.

example
معنی(example):

توافق ائتلافی هدفش اتحاد گروه‌های مختلف بود.

مثال:

The coalitional agreement aimed to unite the different factions.

معنی(example):

یک دولت ائتلافی می‌تواند ثبات بیشتری ایجاد کند.

مثال:

A coalitional government can provide more stability.

معنی فارسی کلمه coalitional

: معنی coalitional به فارسی

به گروهی از احزاب یا افراد اشاره دارد که برای رسیدن به هدفی مشترک متحد می‌شوند.