معنی فارسی coaly

B1

تعریف لفظی برای موادی که به زغال‌سنگ مربوط می‌شوند و بوی زغال‌سنگ را دارند.

Descriptive of something that is related to or resembles coal, often in color or odor.

example
معنی(example):

بوی زغالی بعد از راه‌اندازی آتش تمام اتاق را پر کرد.

مثال:

The coaly smell filled the room after the fire was lit.

معنی(example):

او در حین کار در معدن یک ژاکت زغالی پوشیده بود.

مثال:

She wore a coaly jacket while working in the mine.

معنی فارسی کلمه coaly

: معنی coaly به فارسی

تعریف لفظی برای موادی که به زغال‌سنگ مربوط می‌شوند و بوی زغال‌سنگ را دارند.