معنی فارسی coarrange

B1

ترتیب مشترک، به معنای برنامه‌ریزی مشترک برای فعالیت‌ها.

To arrange together; to plan an event collaboratively.

example
معنی(example):

آن‌ها تصمیم گرفتند مراسم را برای هماهنگی بهتر ترتیب دهند.

مثال:

They decided to coarrange the event for better coordination.

معنی(example):

ترتیب مشترک فعالیت‌ها می‌تواند بهره‌وری را افزایش دهد.

مثال:

Coarranging activities can enhance productivity.

معنی فارسی کلمه coarrange

: معنی coarrange به فارسی

ترتیب مشترک، به معنای برنامه‌ریزی مشترک برای فعالیت‌ها.