معنی فارسی coassert
B1بهطور مشترک تأکید کردن بر صحت یا درستی چیزی.
To assert jointly or collaboratively.
- VERB
example
معنی(example):
او به او کمک کرد تا در طول مذاکرات حقوق خود را بهطور مشترک تأیید کند.
مثال:
She helped him coassert his rights during the negotiations.
معنی(example):
تیم تلاش کرد تا موضع خود را در این مورد بهطور مشترک تأیید کند.
مثال:
The team worked to coassert their position on the matter.
معنی فارسی کلمه coassert
:
بهطور مشترک تأکید کردن بر صحت یا درستی چیزی.