معنی فارسی coassisting
B1کمک کردن بهطور مشترک در انجام فعالیت یا وظیفهای.
Participating in assistance together with others.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در برنامهریزی رویداد بهطور مشترک کمک میکنند.
مثال:
They are coassisting in the planning of the event.
معنی(example):
او از کمک مشترک در پروژههای خدمت به جامعه لذت میبرد.
مثال:
He enjoys coassisting in community service projects.
معنی فارسی کلمه coassisting
:
کمک کردن بهطور مشترک در انجام فعالیت یا وظیفهای.