معنی فارسی coastwards
B1در جهت سواحل، به سمت دریا یا اقیانوس.
In the direction of the coast.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
Towards the coast.
example
معنی(example):
کشتی به سمت سواحل در حال حرکت بود وقتی خورشید غروب میکرد.
مثال:
The ship sailed coastwards as the sun set.
معنی(example):
آنها به سمت سواحل حرکت کردند تا از ساحل لذت ببرند.
مثال:
They headed coastwards to enjoy the beach.
معنی فارسی کلمه coastwards
:
در جهت سواحل، به سمت دریا یا اقیانوس.