معنی فارسی cobriform
B1شکل کابری، به معنی شکلی که مشابه یک نوع خاص از ساختار یا سمبل است.
Having the shape or form of a cobra.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گل شکلی شبیه به کابری دارد.
مثال:
The flower has a cobriform shape.
معنی(example):
کلکسیون گلدان او شامل طراحیهای کابری است.
مثال:
Her vase collection includes cobriform designs.
معنی فارسی کلمه cobriform
:
شکل کابری، به معنی شکلی که مشابه یک نوع خاص از ساختار یا سمبل است.