معنی فارسی coccigenic
B1مربوط به یا ناشی از درد و ناراحتی در ناحیه دنبالچه.
Relating to or causing pain in the coccygeal region.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درد کوکسیزایی میتواند از نشستن طولانی مدت ناشی شود.
مثال:
Coccigenic pain can develop from prolonged sitting.
معنی(example):
فعالیتهایی که فشار به دنبالچه وارد میکنند ممکن است کوکسیزا باشند.
مثال:
Activities that put pressure on the tailbone can be coccigenic.
معنی فارسی کلمه coccigenic
:
مربوط به یا ناشی از درد و ناراحتی در ناحیه دنبالچه.