معنی فارسی cocircular
B1به معنای دور هم جمع شدن یا تشکیل حلقهای از افراد.
To gather or come together in a circular formation.
- OTHER
example
معنی(example):
طرح این بود که جلسه را گرد هم آوریم تا نتایج بهتری بگیریم.
مثال:
The plan was to cocircular the meeting for better outcomes.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند تا تیم را گرد هم آورند تا همکاری را بهبود بخشند.
مثال:
They decided to cocircular the team to improve collaboration.
معنی فارسی کلمه cocircular
:
به معنای دور هم جمع شدن یا تشکیل حلقهای از افراد.