معنی فارسی cockerel
A2 /ˈkɑkəɹəl/پرندهای نر از خانواده مرغها که عموماً به خاطر صدایش شناخته میشود.
A male chicken, especially one that is young and still growing, known for its crowing.
- noun
noun
معنی(noun):
A young male chicken.
example
معنی(example):
کَکُرَک در صبح زود با صدای بلندی جیکجیک کرد.
مثال:
The cockerel crowed loudly at dawn.
معنی(example):
ما کَکُرَکی را دیدیم که در اطراف مزرعه راه میرفت.
مثال:
We saw a cockerel strutting around the farm.
معنی فارسی کلمه cockerel
:
پرندهای نر از خانواده مرغها که عموماً به خاطر صدایش شناخته میشود.