معنی فارسی cocksy
B1شیوهای خاص و گاهی غیرمعمول در بیان یا رفتار.
A peculiar and often humorous way of expressing oneself.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک شیوه عجیبی از صحبت کردن دارد.
مثال:
She has a cocksy way of talking.
معنی(example):
طرز رفتار عجییب او همه در مهمانی را ناراحت کرد.
مثال:
His cocksy attitude annoyed everyone at the party.
معنی فارسی کلمه cocksy
:
شیوهای خاص و گاهی غیرمعمول در بیان یا رفتار.