معنی فارسی coconsciously

B1

به طور مشترک و همزمان با دیگران در انجام یک کار یا فعالیت.

In a manner that emphasizes mutual awareness or cooperation between individuals.

example
معنی(example):

او به طور مشترک در کنار دوستش کار کرد تا به اهدافشان برسند.

مثال:

She coconsciously worked alongside her friend to achieve their goals.

معنی(example):

آنها پروژه را به طور مشترک پیگیری کردند و یکدیگر را در جریان گذاشتند.

مثال:

They approached the project coconsciously, keeping each other informed.

معنی فارسی کلمه coconsciously

: معنی coconsciously به فارسی

به طور مشترک و همزمان با دیگران در انجام یک کار یا فعالیت.