معنی فارسی coconspirator
B1شخصی که به تنهایی یا در کنار دیگران در یک توطئه شرکت دارد.
A person who conspires with another, especially in a crime.
- noun
noun
معنی(noun):
A person involved with others in a conspiracy.
example
معنی(example):
همدست اطلاعات مهمی به پلیس ارائه داد.
مثال:
The coconspirator provided important information to the police.
معنی(example):
بودن به عنوان همدست به این معنی است که شما بخشی از یک توطئه هستید.
مثال:
Being a coconspirator means you are part of a conspiracy.
معنی فارسی کلمه coconspirator
:
شخصی که به تنهایی یا در کنار دیگران در یک توطئه شرکت دارد.