معنی فارسی cocooned

B1

پیله شده، به حالتی اشاره دارد که درون چیزی محافظت‌کننده یا آرامش‌دهنده قرار گرفته است.

Enveloped in a protective or comforting layer.

verb
معنی(verb):

To envelop in a protective case

معنی(verb):

To withdraw into such a case.

example
معنی(example):

کرمی در ابریشم خود درون پیله است.

مثال:

The caterpillar is cocooned in its silk.

معنی(example):

او با پتوی گرم احساس پیله‌ای کرد.

مثال:

She felt cocooned by the warm blanket.

معنی فارسی کلمه cocooned

: معنی cocooned به فارسی

پیله شده، به حالتی اشاره دارد که درون چیزی محافظت‌کننده یا آرامش‌دهنده قرار گرفته است.