معنی فارسی coeffluential

B1

مؤثر بودن در تغییر یا شکل‌دهی به سیاست‌ها یا نهادها.

Having a significant impact or influence on something.

example
معنی(example):

تحقیقات او تأثیری مؤثر بر سیاست‌های زیست‌محیطی داشت.

مثال:

Her research had a coeffluential impact on environmental policy.

معنی(example):

آنها شخصیت‌های مؤثری در توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر هستند.

مثال:

They are coeffluential figures in the development of renewable energy.

معنی فارسی کلمه coeffluential

: معنی coeffluential به فارسی

مؤثر بودن در تغییر یا شکل‌دهی به سیاست‌ها یا نهادها.