معنی فارسی coenobitism
B2کوئنوبيتیسم، فلسفه یا نظامی که بر زندگی جمعی در جوامع مذهبی تأکید دارد.
The practice of communal monastic living.
- NOUN
example
معنی(example):
کوئنوبيتیسم طرفدار زندگی مشترک در یک جامعه راهبی است.
مثال:
Coenobitism advocates living together in a monastic community.
معنی(example):
رشد کوئنوبيتیسم چشمانداز صومعههای مسیحی را تغییر داد.
مثال:
The rise of coenobitism changed the landscape of Christian monasteries.
معنی فارسی کلمه coenobitism
:
کوئنوبيتیسم، فلسفه یا نظامی که بر زندگی جمعی در جوامع مذهبی تأکید دارد.