معنی فارسی coercive
C1اجباری یا فشاری، به قوانینی یا اقداماتی اشاره دارد که با استفاده از قدرت و زور به افراد تحمیل میشود.
Involving or using force or threats to persuade someone to do something.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Displaying a tendency or intent to coerce
معنی(adjective):
(of a function F) such that the ration of |F(x)| to x approaches infinity as x approaches infinity
example
معنی(example):
اقدامات فشاری که توسط دولت اتخاذ شده بود به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
The coercive measures taken by the government were widely criticized.
معنی(example):
تاکتیکهای فشاری اغلب برای مجبور کردن افراد به اطاعت استفاده میشوند.
مثال:
Coercive tactics are often used to manipulate people into compliance.
معنی فارسی کلمه coercive
:
اجباری یا فشاری، به قوانینی یا اقداماتی اشاره دارد که با استفاده از قدرت و زور به افراد تحمیل میشود.