معنی فارسی coffining

B1

عمل coffining، قرار دادن یک جنازه در تابوت، به طور خاص به کارهای مرتبط با تدفین اشاره دارد.

The process of placing a dead body into a coffin.

verb
معنی(verb):

To place in a coffin.

example
معنی(example):

عمل coffining شامل قرار دادن یک بدن در یک تابوت می‌شود.

مثال:

The act of coffining involves placing a body into a coffin.

معنی(example):

آنها ساعت‌ها با دقت مشغول coffining متوفی شدند.

مثال:

They spent hours coffining the deceased with care.

معنی فارسی کلمه coffining

: معنی coffining به فارسی

عمل coffining، قرار دادن یک جنازه در تابوت، به طور خاص به کارهای مرتبط با تدفین اشاره دارد.