معنی فارسی cogencies
B2استدلالها و دلایل قانعکننده که پشت یک نظر یا ادعا قرار دارند.
The quality of being convincing or persuasive.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being cogent; the characteristic or quality of being reasonable and persuasive.
example
معنی(example):
شواهد و استدلالهای قانعکننده، این استدلال را به شدت قانعکننده کرد.
مثال:
The cogencies of the argument made it quite convincing.
معنی(example):
در مسائل حقوقی، شواهد و استدلالها بسیار مهم هستند.
مثال:
In legal matters, the cogencies of evidence are crucial.
معنی فارسی کلمه cogencies
:
استدلالها و دلایل قانعکننده که پشت یک نظر یا ادعا قرار دارند.