معنی فارسی coggliest
B1پرزرق و برقترین، ترین حالت جذاب یا مد روز.
The most stylish or fashionable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پرزرق و برقترین مدل مو را در مدرسه دارد.
مثال:
He has the coggliest hairstyle in the school.
معنی(example):
زیباترین لباس در رویداد توجه همه را جلب کرد.
مثال:
The coggliest dress at the event caught everyone's attention.
معنی فارسی کلمه coggliest
:
پرزرق و برقترین، ترین حالت جذاب یا مد روز.