معنی فارسی cognisable
B2قابل شناسایی، عموماً در زمینه‌های قانونی و قضایی استفاده می‌شود.
Able to be recognized or understood, often used in legal contexts.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Capable of being known or perceived.
معنی(adjective):
Within the jurisdiction of a particular court.
example
معنی(example):
شواهد ارائه شده در دادگاه برای هیئت منصفه قابل درک بود.
مثال:
The evidence presented in court was cognisable by the jury.
معنی(example):
در قانون، جرائم قابل تشخیص جرائمی هستند که می‌توان آنها را شناسایی و توسط مقامات رسیدگی کرد.
مثال:
In law, cognisable offenses are those that can be recognized and dealt with by authorities.
معنی فارسی کلمه cognisable
:
قابل شناسایی، عموماً در زمینه‌های قانونی و قضایی استفاده می‌شود.
