معنی فارسی cohabitant
B2فردی که با دیگری زندگی میکند، بهویژه در شرایطی که دو نفر بدون ازدواج در یک مکان زندگی میکنند.
A person who lives together with another person in a long-term relationship, without being married.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who cohabits with another
example
معنی(example):
هماتاقی فردی است که بدون ازدواج با شخص دیگری زندگی میکند.
مثال:
A cohabitant is someone who lives with another person without being married.
معنی(example):
بسیاری از هماتاقیها مسئولیتها را در یک خانه به اشتراک میگذارند.
مثال:
Many cohabitants share responsibilities in a home.
معنی فارسی کلمه cohabitant
:
فردی که با دیگری زندگی میکند، بهویژه در شرایطی که دو نفر بدون ازدواج در یک مکان زندگی میکنند.