معنی فارسی cohobated
B1همنشینی، زمانی که دو یا چند مورد به طور همزمان در یک مکان یا محیط قرار میگیرند و بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
To have two or more things together in a specific environment for study or interaction.
- VERB
example
معنی(example):
محققان دو گونه مختلف را برای آزمایش همنشین کردند.
مثال:
The researchers cohobated the two different species for the experiment.
معنی(example):
در آزمایشگاه، آنها دو نمونه را برای مشاهده تعاملاتشان همنشین کردند.
مثال:
In the lab, they cohobated the two samples to observe their interactions.
معنی فارسی کلمه cohobated
:
همنشینی، زمانی که دو یا چند مورد به طور همزمان در یک مکان یا محیط قرار میگیرند و بر یکدیگر تأثیر میگذارند.